آمریکا دیگر رئیس جهان نیست
تاریخ انتشار: ۲۳ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۹۴۹۹۷۲
مدتی است که تحولات بین المللی بر خلاف تصورات آمریکا و غرب پیش میرود. رویکردی که جهان شاهد آن است و از توان مدیریتی آمریکا خارج شده است، از منطقه غرب آسیا نشات میگیرد. جهان فراموش نکرده است که آمریکا و متحدان آن چندین بار در سوریه بدنبال تغییر دولت بشار اسد بودند و بارها نیز بالاترین مقام آمریکایی اعلام کرد که بشار اسد نباید رئیس جمهور سوریه باشد، ولی از سال ۲۰۱۱ تا به امروز نه تنها چنین اتفاقی نیفتاد بلکه دولت بشار اسد همچنان در راس قدرت قرار د ارد و کاخ سفید بزرگترین بازنده تحولات سوریه و به تبع آن خاورمیانه میباشد؛ بنابراین ایالات متحده باید برای جهانی آماده شود که در آن قدرت، جای آرمانهای لیبرال را خواهد گرفت و غرب برای حفظ ثبات بینالمللی باید قوانین جدید را در هماهنگی با دولتهایی مانند چین و قدرتهای میانی که به نظم جهانی آن کمک کردهاند، تدوین کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش ایسنا، در همین زمینه «نشنال اینترست» مینویسد: جنگ غزه نه تنها منجر به تلفات جانی وحشتناک برای فلسطینیها شد، بلکه بار دیگر نشان داد ایالات متحده دیگر بر شرایط جهانی تسلط ندارد.
درگیریها در اوکراین، غزه، میانمار، سودان و احتمالا در تایوان در حال افزایش است. پوپولیسم جناح راست [افراطی]در کشورهای ثروتمند و فقیر در حال گسترش است و این جوامع را به اردوگاههای مردم در مقابل نخبگان تقسیم میکند.
پس از گذشت ۳ دهه از پایان جنگ سرد، دیگر جامعهای متشکل از کشورهایی که توسط یک سیستم روابط بینالملل مبتنی بر قوانینی با الگوبرداری از ارزشهای لیبرال - دمکراتیک آمریکا به هم مرتبط شده باشند، مانند یک رویا به نظر میرسد.
این گزارش میافزاید: همگرایی بحرانهای منطقهای و پوپولیسم راست افراطی چالش بزرگی را برای ایالات متحده و مدیریت جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا ایجاد کرده است.
بر اساس این گزارش، دولت بایدن جهان را در مجموعهای مجزا از مشکلات منطقهای قرار میدهد و میخواهد با توصیههای آمرانه آنها را مدیریت کند. آنچه مقامهای آمریکایی نمیدانند، این است که آشفتگیهایی که ما تجربه میکنیم، بخشی از یک تحول همهجانبه از سوی کشورهای نوظهور و در حال توسعه است که به دنبال توزیع مجدد قدرت جهانی هستند.
این مقاله تاکید میکند: برای برخی محققان و تحلیلگران سیاسی، چندقطبی شدن جهان، سادهسازی بیش از حد واقعیت است. ژوزف نای، دانشمند علوم سیاسی و رئیس سابق مدرسه دولتی کندی هاروارد، یکی از این افراد است که با توجه به رقابت بر سر اولویت بین ایالات متحده و چین، استدلال میکند جهان دوقطبی است.
این دانشمند علوم سیاسی با بیان اینکه جهان از نظر نظامی تکقطبی است، خاطرنشان میکند: با وجود آنکه چین در حال توسعه زرادخانه هستهای خود است، اما ردپای نظامی آمریکا بینظیر است.
نشنال اینترست با طرح ایرادات جدی به این نظریه تاکید دارد: چشمانداز یک جنگ بزرگتر در اروپا یا درگیری با چین به طور قابل درکی باعث برخی ملاحظات در واشنگتن شده است. رقابت از سوی دشمنان آمریکا همچنان نگرانکننده است. با وجود کند شدن رشد اقتصادی چین، این کشور به طور پیوسته سلطه آمریکا را تهدید میکند.
بر اساس این گزارش، این کشور به سرعت در حال مدرنسازی ارتش خود است. چین با بهرهمندی از میانگین رشد بیش از ۹ درصدی تولید ناخالص داخلی از اواخر دهه ۱۹۹۰، اکنون بزرگترین نیروی دریایی جهان را در اختیار دارد. بهرغم کاهش رشد اقتصادی چین، پیشبینی میشود نیروی دریایی ارتش آزادیبخش خلق (PLAN) تا سال ۲۰۳۳ دارای ۳۵۶ کشتی آماده جنگ باشد، در حالی که ایالات متحده انتظار دارد تا پایان این دهه ناوگان خود را به ۲۹۰ فروند برساند. از سوی دیگر چین به نظامی کردن جزایر مرجانی و جزایر دریای چین جنوبی ادامه میدهد و در حال گسترش حضور نظامی خود در خاورمیانه، آفریقا و اقیانوس آرام جنوبی است.
این گزارش میافزاید: از سوی دیگر، مسکو همچنان بر بهروزرسانی نیروی هستهای خود ادامه میدهد. صندوق بینالمللی پول (IMF) به لطف ادامه صادرات انرژی، رشد اقتصادی ۲.۶ درصدی را برای این کشور در سال ۲۰۲۴ پیشبینی کرده است. علاوه بر این، روسیه در سال جاری یکسوم بودجه خود را به دفاع اختصاص خواهد داد.
این مقاله در بخش دیگری توان اقتصادی آمریکا را مورد بررسی قرار داده و مینویسد: سهم ایالات متحده از تولید ناخالص داخلی جهان از ۵۰ درصدی که پس از جنگ دوم جهانی از آن برخوردار بود، به نصف کاهش یافته است. ایالات متحده در حال حاضر کمی بیش از ۲۵ درصد تولید ناخالص داخلی جهان بر اساس نرخ ارز بازار را تشکیل میدهد؛ رقمی که از سال ۱۹۹۰ نسبتا ثابت مانده است.
سهم چین و اتحادیه اروپایی (EU) هر کدام حدود ۱۸ درصد و سهم منطقه آسیا و اقیانوسیه حدود ۳۷ درصد است. با این حال، در نرخ برابری قدرت خرید، آمریکا بخوبی عمل نمیکند. در مقابل سهم ۴۵ درصدی آسیا و اقیانوسیه - که ۱۹ درصد آن توسط چین تأمین میشود - ایالات متحده مانند اتحادیه اروپایی حدود ۱۵ درصد کل این سهم را تشکیل میدهد.
این گزارش ادامه میدهد: چین تنها قدرت اقتصادی در حال رشد در گذار جهانی نیست. هند نزدیک ۷.۵ درصد از تولید ناخالص داخلی جهانی را به خود اختصاص داده است. این کشور در حال حاضر پنجمین اقتصاد بزرگ جهان با معیار قیمت بازار و سومین اقتصاد بزرگ جهان در برابری قدرت خرید است.
با نیروی کار جوانتر و تحصیلکردهتر و رشد اقتصادی سالانه پیشبینی شده ۶ درصدی توسط صندوق بینالمللی پول طی ۵ سال آینده، انتظار میرود هند تا سال ۲۰۲۷ به سومین اقتصاد بزرگ تبدیل شود و از آلمان و ژاپن پیشی بگیرد.
این گزارش با هشدار درباره صداهای نوظهور جهانی نوشت: انتقاد مستمر از غرب به دلیل تسلط شبه استعماری آن بر نظم اقتصادی و سیاسی بینالمللی، منعکسکننده سر و صدای جنوب جهانی برای حضور در تصمیمگیریهای بینالمللی است.
کشورهای در حال توسعه که از شکاف مداوم در تولید ناخالص داخلی سرانه بین شمال و جنوب خشمگین هستند، مدتهاست به دنبال محدود کردن حق وتوی واقعی ایالاتمتحده و اروپا به عنوان روسای بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول هستند.
به نظر میرسد بانک سرمایهگذاری زیرساخت آسیایی که توسط چین در سال ۲۰۱۶ ایجاد شده و اکنون تعداد آن به ۱۰۹ کشور میرسد و بانک توسعه بریکس هر دو برای به چالش کشیدن سلطه غرب ظاهر شدهاند.
این مقاله ادامه داد: ۳۵ کشور با پرهیز از محکوم کردن حمله روسیه به اوکراین در رایگیری سازمان ملل متحد در اکتبر ۲۰۲۲، نارضایتی خود را نسبت به جهان ثروتمند ثبت کردند. بسیاری از آنها ایالات متحده را به دلیل تحریک این درگیری مورد انتقاد قرار دادند و ریاکارانه بودن قوانین بینالمللی را که دستور به تحریم روسیه داده و در عین حال از اشغالگری (رژیم) اسرائیل در مقابل فلسطینیان حمایت میکند، به سخره گرفتند. این مقاله در پایان مینویسد: هرچه مردم در همه جای جهان به طور ملموستری بتوانند آیندهای با مسؤولیت مشترک برای حفظ نظم در دنیایی وابسته به هم را تصور کنند، احتمال بیشتری وجود دارد که عصر چندقطبی نوپا، دورانی پایدارتر باشد. "
منبع: فرارو
کلیدواژه: قیمت طلا و ارز قیمت خودرو قیمت موبایل تولید ناخالص داخلی ایالات متحده رشد اقتصادی بین المللی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۹۴۹۹۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بازی اتمی بنسلمان/ بازگشت ایران و عربستان به عصر تنش؟
به گزارش خبرآنلاین به نقل از اقتصادنیوز، سال گذشته، کمتر از یک ماه پیش از حمله حماس به اسرائیل، تلآویو و ریاض در حال مذاکره برای توافقی جهت عادی سازی روابط بودند. پس از دههها روابط سرد، بهای ریاض برای صلح طبیعتا بالا بود: علاوه بر تضمینهای امنیتی ایالات متحده و حداقل امتیازات نمادین اسرائیل در مورد حاکمیت فلسطین، مذاکرهکنندگان سعودی خواستار دسترسی به فناوری هستهای غیرنظامی بودند. امروز، علیرغم فشار تازه دولت بایدن، چنین توافقی تنها یک احتمال دور باقی مانده است. در شرایط کنونی و علیرغم ادامه جنگ اسرائیل و حماس، حتی اگر مقامات سعودی برای گفتگو با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل تمایل داشته باشند نیز، مذاکره برای صلح پایدار به احتمال بالا غیر ممکن خواهد بود، بالاخص آن که افکار عمومی جهان عرب، به ویژه سعودی ها از بحران انسانی حاکم بر غزه خشمگین هستند.
اگرچه مذاکرات ممکن است هرگز از سر گرفته نشود اما همین متغیر همچنان منبع مهم و اهرمی بالقوه در روابط ایالات متحده و اسرائیل باقی میماند؛ روابطی که مقامات واشنگتن معتقدند نه تنها میتواند به تسهیل آتشبس در غزه کمک کند، بلکه می تواند زمینه ساز تشکیل کشور فلسطین شود. در همین راستا نشریه فارن افرز یادداشتی را منتشر کرده، «اقتصادنیوز» این یادداشت را در سه بخش ترجمه کرده که بخش نخست با عنوان «عربستان در آستانه هستهای شدن! / وحشت از عصر تازه رقابتهای تسلیحاتی در خاورمیانه» منتشر شد و در ادامه بخش دوم آمده است.
خیز ریاض برای پیروی از الگوی ایران
گروهی از ناظران مدعی اند که ایران به واسطه قدرتی که دارد ممکن است حمایت خود را از اعضای محور مقاومت، جریان هایی چون حزب الله لبنان، انصار الله و حماس بیشتر کند، چرا که با توسل به برنامه هسته ای اش می داند که قادر است در برابر واکنش نظامی (ادعایی) اسرائیل یا آمریکا از خود حراست کند. در همین راستا، عربستان سعودی ممکن است بخواهد در حوزه برنامه هسته ای از الگوی ایران پیروی کرده تا بدین طریق موقعیت و اقتدار خود را در منطقه تقویت کند. پیشرفتهای ایران در حوزه برنامه هسته ای میتواند سایر کشورهای منطقه مانند امارات متحده عربی یا ترکیه را به سمت رقابت تسلیحاتی (ادعایی) سوق دهد، گزاره ای که محرک عربستان برای حرکت در همان مسیر خواهد شد. امارات متحده عربی به دلیل عدم افشای اطلاعات در مورد تأسیسات هسته ای غیرنظامی خود مورد انتقاد قرار گرفته و رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه قبلاً پیشنهاد کرده بود که این کشور نباید از دستیابی به سلاح هسته ای منع شود. ریاض که خود را رهبر منطقه می بیند، نمی خواهد هیچ کدام از این دو کشور – به ویژه امارات، رقیب اصلی اش – پادشاهی را تا خط پایان هسته ای شکست دهد.
تسلیح عربستان به سلاح هسته ای چندین خطر عمده را به دنبال خواهد داشت. نخست، ایران و عربستان سعودی می توانند درگیر پارادوکس ثبات-بیثباتی شوند.
این ایده که سلاحهای هستهای ممکن است با بازدارندگی از جنگ بزرگ بین کشورهای مجهز به این سلاح، به ثبات در سطح استراتژیک کمک کند، روی دیگری هم دارد؛ بدین معنا که تجهیز به سلاح هسته ای به طور همزمان بیاعتمادی و تشدید تنش را در سطوح پایینتر افزایش خواهد داد.
دومین گزاره ای که باید لحاظ شود، نقش برجستهتر سلاحهای هستهای (ادعایی)در روابط ایران و عربستان سعودی است که می تواند خطر درک نادرست و در نتیجه تشدید تنش بین دو کشور را به همراه داشته باشد. عربستان سعودی ممکن است تلاش ایران برای دستیابی به توانمندی های هسته ای را، حتی اگر برای مصارف حفاظتی باشد، به عنوان مقدمه چینی تهران برای دستیابی به سلاح هسته ای (ادعایی) تعبیر کند. این تفسیر نادرست میتواند عربستان را به سمت سرعت بخشیدن به برنامه هستهای اش سوق دهد، زیرا این بازیگر معتقد است که به یک بازدارنده در برابر ایران مجهز نیاز دارد.
فرصت ها و چالش های واشنگتنواشنگتن میتواند نقش تعیینکنندهای در تعیین اینکه آیا عربستان سعودی به سلاح هستهای دست پیدا کند یا نه، ایفا کند. اما یک سوال اساسی باقی میماند: ایالات متحده تا کجا حاضر است از عربستان سعودی در برابر تهران محافظت کند؟ اینکه چگونه ریاض در نهایت به ایران پاسخ می دهد تا حد زیادی منوط به این است که آیا ایالات متحده به ریاض ضمانت های امنیتی قاطعانه در باب قرار دادن این بازیگر زیر چتر هسته ای خود و یا حتی تعریف اتحاد امنیتی رسمی مشابه آنچه در اروپا یا شرق آسیا حاکم است را می دهد یا نه. اگرچه مذاکرات در مورد روابط رسمی دفاعی در حال انجام است، اما رویکردهای امنیتی ایالات متحده و عربستان سعودی به دور از قطعیت است، به ویژه در صورت پیروزی دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهوری آمریکا. انفعال رئیسجمهور سابق ایالات متحده در برابر حمله به تاسیسات فرآوری نفت عربستان در سال ۲۰۱۹، که طی آن انصار الله از خط قرمز آمریکا عبور کرد، به مقامات سعودی اطمینان داد که دولت دوم ترامپ از ریاض حمایت نخواهد کرد.
فراتر از اتحاد امنیتی در برابر ایران، ایالات متحده میتواند ریاض را به امضای «توافقنامه ۱۲۳» برای همکاری هستهای وادارد. این قراردادها که به نام بخشی از قانون انرژی اتمی ایالات متحده نامگذاری شده، امکان دسترسی به فناوری هسته ای غیرنظامی ایالات متحده را در ازای تعهد صریح به خودداری از استفاده تسلیحاتی از آن فراهم می کند. ایالات متحده در باب این توافقات به صورت موردی با ۴۷ کشور از جمله برزیل، ژاپن و ترکیه رایزنی داشته است. این توافق نامه ها معمولاً یک کشور را ملزم می کند که به پادمان های آژانس بین المللی انرژی اتمی پایبند باشد، سطح غنی سازی را محدود و سوخت هسته ای مصرف شده را به ایالات متحده بازگرداند تا از بازفرآوری مواد تسلیحاتی جلوگیری شود. نسخه استاندارد توافقنامه ۱۲۳ شامل ممنوعیت کامل غنی سازی به عنوان یک لایه حفاظتی اضافی است.
با این حال، یکی از موانع چنین توافقی، تمایل اعلام شده ریاض به غنی سازی اورانیوم داخلی برای تولید برق از طریق واکنش های شکافت هسته ای کنترل شده، به جای تکیه بر اورانیوم از پیش غنی شده از منابع خارجی است. اگر ایالات متحده قادر به مذاکره در مورد ممنوعیت کامل غنیسازی نباشد و تمایلی به دادن امتیازات دیگر نداشته باشد، ممکن است عربستان سعودی برای دریافت کمک در باب فناوری هستهای به کشورهای دیگر مانند چین متوسل شود؛ گزاره ای که منجر به از بین رفتن شفافیت در مورد فعالیتها و تأسیسات هستهای و نفوذ ایالات متحده می شود. ریاض برای مدتی طولانی روابط دوستانه اش با پکن را حفظ کرده و در سال های اخیر تعامل آنها حتی نزدیک تر شده است. در سال ۲۰۱۹، دو قدرت توافقنامه ۱۰ میلیارد دلاری را با هدف توسعه یک مجتمع پالایشی و پتروشیمی نهایی کردند و در اواخر همان سال، زمین شناسان چینی به عربستان سعودی کمک کردند تا ذخایر اورانیوم در شمال غربی این کشور را شناسایی کند. پکن همچنین با میانجیگری میان ایران و عربستان در سال ۲۰۲۳، زمینه را برای احیای روابط دو رقیب منطقه ای هموار کرد.
۳۱۱۳۱۱
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1904255